سفر بندگی:
(... فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ...) [بقره: ۱۹۷]
(... وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ) [حج: ۳۲]
حج عادت دادن نفس است به مواردی از جمله: بندگی و تسلیم امر خدا بودن، جهد، تلاش و بذل مال در راه خدا، انجام شعایر خداوندی برای اظهار بندگی و در تمام اینها نفس تزکیه میشود.
حج وقتی ثمراتش را میدهد که در آن برخی آداب معنوی و قلبی نیز در کنار اعمال ظاهری مراعات گردد.
برخی نکات در آداب حج:
- مخارج حج از کسب حلال باشد و از تجارتی که باعث مشغولیت ذهنی و قلبی او در ایام حج و پراکندگی توجهش شود فارغ باشد.
- فراخی در زاد و توشه داشته و در صرف مخارج خود بدون بخل و اسراف رضایت و میل قلبی داشته باشد. منظور از اسراف در تنعم و خوشگذرانی در غذا و نوشیدنی است وگرنه در انفاق و بخشش اسرافی نیست و گفتهاند: «لا خیر فی السرف و لا سرف فی خیر» یعنی: هیچ خیری در اسراف و هیچ اسرافی در کار خیر نیست. و پیامبر اسلام-صلی الله علیه وسلم- فرموده: «الحج المبرور لیس له جزاء إلا الجنة فقیل له یا رسول الله ما بر الحج؟ فقال: طیب الکلام و إطعام طعام.» [احمد با اسناد لین و حاکم اسنادش را صحیح دانسته] یعنی پیامبر-صلی الله علیه وسلم- فرمودهاند: حج مخلصانه و بیغل و غش پاداشی جز بهشت ندارد، پرسیده شد:ای رسول خدا-صلی الله علیه وسلم- پاکی حج چیست؟ پس فرمود: پاکیزگی گفتار و شرکت دادن دیگران در غذا و طعام خود.
- ترک رفث و فسوق و جدال آنگونه که قرآن فرموده است. رفث اسم عام برای هر گونه لغو و سخن ناپسند و دشنام است و مغازله و معاشقهی همسران نیز شامل آن میشود. فسوق اسم عام برای هر گونه خروجی از اطاعت خداوند است و جدال هر گونه زیادهروی در خصومت و دعواست و سخنی که باعث کدورت و کینه گردد و پیامبر-صلی الله علیه وسلم- پاکیزگی کلام را به همراه شرکت دادن دیگران در طعام از پاکی و خلوص حج قرار دادند. لذا نباید زیاد با همسفران و کارگزاران سفر بهانهجویی و بداخلاقی نمود و بایستی حُسنخلق را رعایت نمود و حُسنخلق فقط خودداری از آزار دیگران نیست، بلکه تحمل و صبر در برابر بداخلاقی دیگران نیز است.
- در آرایش و آراستگی خود مبالغه ننماید، بلکه اگر تا حدودی ظاهرش آشفته بود، بهتر است؛ تا از تکبر و تفاخر دور باشد. در روایتی که احمد آورده و حاکم مانند آن را روایت نموده است آمده: «یقول الله تعالی: انظروا إلی زوار بیتی قد جاءونی شعثاً غبراً من کل فج عمیق» یعنی: خداوند میگوید: زائران خانهام را ببینید که ژولیده موی و غبارآلود از هر راه دوری آمدهاند.
و قرآن میفرماید: (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ...) [حج: ۲۹]
و تفث به معنای غبارآلودی و ژولیدگی است که از سفر ناشی میشود.
- با قربانی کردن و ریختن خون قربانی، تقرب حاصل کند، هر چند برایش واجب نباشد و سعی نماید قربانی گرانتر و بهتری تقدیم کند و از چانهزنی دربارهی قیمت قربانی خودداری نماید.
- مخارج و هزینهای را که در سفر حج متحمل میشود، با طیبخاطر و شوق پرداخت نماید؛ زیرا خداوند ثواب هفتصد برابر آن را تضمین نموده است، لذا رفتار خود را بهخاطر آن تنگ ننماید.
بیان عبرتها و تذکرهای سفر حج:
سفر حج عبارتست از فهم جایگاه حج در دین و شوق و عزم به آن و قطع علایقی که مانع سفر میشود و سپس خرید لباس احرام، تهیهی توشه، کرایهی وسیله، خروج از وطن، طی مسیر، پوشیدن احرام در میقات و تلبیه و ورود به مکه و اتمام مناسک.
و هر کدام از این موارد یادآور و تذکردهندهی چیزی است که باید از آن عبرت حاصل کرد.
فهم: باید دانست برای رسیدن به خداوند سبحان هیچ راهی جز خلاصی از شهوات و خودداری از لذات و قناعت به ضروریات نیست و سفر حج و آداب آن تمرین این موضوع است. پیامبر خدا-صلی الله علیه وسلم- جهاد و حج را رهبانیت این امت معرفی نموده است.
از طرفی دیگر حج تمرین بندگی و اطاعت محض از خداوند است؛ زیرا آدابی در حج وجود دارد که نفس انسان به آن عادت ندارد و عقل نیز از درک حکمت آن ناتوان است. مثلاً برای عقل فایدهی مناسکی مانند سعی صفا و مروه و یا رمی جمرات قابل درک نیست اما انسان صرفاً و صرفاً بهخاطر اطاعت محض از دستور خداوند و شرع او این اعمال را انجام میدهد و عبودیت کاملش را نسبت به خدا اظهار میدارد.
لذا پیامبر دربارهی حج کلماتی بکار برده که برای دیگر عبادات چنین چیزی نفرموده است: «لبیک بحجة حقاً تعبداً و رقاً» [بزار و الدارقطنی در علل از انس]
شوق: پس از فهم حج و اینکه کسی که قصد حج خانه خدا کرده در واقع به سوی خداوند متعال قصد نموده، اشتیاق حاصل میگردد.
عزم: بداند که او عزم نموده تا خانه و خانوادهاش را ترک گوید تا به زیارت خانهی خدا برود و همراه این ترک اهل و دیار بایستی عزم نماید لذات و شهوات را نیز به قصد طاعت خدا ترک گوید و عزمش را برای خدا خالص گرداند و از شائبهی ریا دور نماید؛ زیرا جز عمل مخلصانه مقبول نمیافتد.
رفع موانع مقبولیت: معنایش این است که حقالناس را ادا کند و به سوی خدا توبه خالصانه نماید. بر گردنش حقی از مردم نمانده باشد مگر اینکه آن را ادا نماید و یا حلالیت گرفته باشد و از معاصی خود نیز توبه نماید.
به کجا رو نمودهای آیا قصد خانهی مالک زمین و آسمانها را نمودهای در حالیکه در خانهی خودت به اوامرش بیتوجهی کردهای و در اطاعتش اهمال نمودهای؟
زاد و توشه: آن را از مال حلال تهیه کند و وقتی توجه خود را به تکمیل زاد و توشهاش دریافت تا اینکه تا پایان سفر و تا مقصد او را کفایت نماید، آنگاه سفر آخرتش را بیاد آورد و اینکه آن سفر نیز نیازمند زاد و توشهای است که او را تا مقصد کفایت کند.
سواری و مرکب: خداوند را از ته دل بهخاطر تسخیر این سواری شکر بگوید و یاد آورد که روزی دیگر او را سوار بر مرکب تابوت به سوی قرارگاهش میبرند. سفر حج بسیار به سفر آخرت شبیه است و یادآور آن است.
خرید لباس احرام: لباس احرام، کفن را که لباس نهایی انسان است، یادآور میگردد.
دخول در میقات: که میقات قیامت را یادآور میگردد؛ چراکه در آن نیز یکه و تنها، بدون اهل و فرزندان حاضر میشود.
احرام و تلبیه: بداند او نداء خداوند را اجابت نموده، پس به قبول آن امیدوار باشد و از اینکه به او گفته شود «لا لبیک و لا سعدیک» خائف و ترسان باشد. بین خوف و رجاء باشد و بر فضل و کرم خداوند امید و توکل داشته باشد و ندایی را به یاد آورد که برای حشر انسانها از قبور سر داده میشود که در عرصههای قیامت جمع کرده و تقسیم میشوند.
ورود به مکه: او اکنون به مقصد رسیده و به حرم امن الهی وارد میشود، پس از خداوند بخواهد که او را در قیامت نیز در پناه امن خود گیرد و از عذاب برهاند و همواره به فضل و کرم گسترده پروردگار امیدوار باشد.
نگاه به بیت الله شریف: عظمت بیت را نزد خود در نظر آورد و از خداوند بخواهد تا همانگونه که او را در دنیا موفق به دیدار و نگاه به بیت شریف خود نموده، در آخرت نیز لذت نگاه به وجه کریم خود را نیز نصیبش نماید.
طواف بیت: طواف بیت به منزلهی نماز است و هر چه دربارهی نماز از تعظیم و خوف و رجاء گفتیم -مقالهی حضور قلب و خشوع در نماز- در اینجا نیز صدق میکند و فقط با جسم طواف خانه ننماییم؛ بلکه دل نیز همواره در ذکر و یاد خدا باشد و با ذکر او آغاز نموده و با ذکر او خاتمه دهیم.
استلام حجر (لمس حجرالاسود): بدانکه این به منزلهی بیعت مجدد با خداست. بیعت بر اینکه مطیع و بندهی او باشی، پس تصمیم راسخ بگیر که بر این عهد وفا کنی. ابن عباس-رضی الله عنه- میگوید: رسول الله-صلی الله علیه وسلم- گفت: «الحجر الأسود یمین الله عزوجل فی الأرض یصافح بها خلقه کما یصافح الرجل أخاه». [حاکم روایت نموده و صحیح دانسته است]
یعنی که حجرالأسود دست راست خداست که با خلق خود مصافحه میکند، همانگونه که آنان با یکدیگر مصافحه میکنند.
سعی بین صفا و مروه: وقتی کسی به نزد صاحب منصبی، کاری دارد، همواره به نزد او تردد میکند تا از انجام کارش مطمئن شود و این نیز شبیه به آن است، بنده همواره با شوق و امید بین صفا و مروه «هروله» میکند و امید دارد اگر بار اول مشمول رحمت نشد، بار دیگر رحمت خداوند شامل حالش شود.
ایستادن در عرفه: عرصههای قیامت را به یاد آور که در آن گروههای مختلف مردم با زبانها و رنگهای مختلف هر گوشه با پیشوایان خود حاضر شدهاند و به شفاعت آنان طمع دارند. پس قلبت را متوجه خدا نما و نسبت به رحمت خدا و پذیرش دعایت حسن ظن و امید داشته باش که جایگاه، جایگاه پذیرش و استجابت است و گفتهاند که ناامیدی در آنجا خود گناهی است بزرگ.
رمی جمرات: در آن قصد اطاعت محض از خداوند نما تا بندگی و سرسپردگی به خدا را اظهار نمایی، در چیزی که عقل و نفس در آن بهرهای ندارند و در آن خود را با موضع حضرت ابراهیم-علیه السلام- تشبیه کن که برای اطاعت از دستوری سخت میرفت و هر بار شیطان او را از اطاعت باز میداشت و عواطفش را برمیانگیخت تا مانع اطاعتش شود و او هر بار با جدیت شیطان را با سنگ میراند.
ذبح هدی (قربانی): بدانکه قربانی وسیلهای برای تقرب جستن به خداست، پس بکوش و امیدوار باش که با هر جزئی از آن خداوند جزئی از تو را از آتش دوزخ برهاند.
اما زیارت مسجد پیامبر-صلی الله علیه وسلم- در مدینه:
وقتی که مناسک حج به پایان رسید، به مدینه برای زیارت مسجدالنبی میروند. به شهری که خداوند آن را برای سکونت پیامبرش و توسعهی دینش در نظر گرفت و جای جای آن آکنده از خاطرات پیامبر-صلی الله علیه وسلم- و یارانش-رضی الله عنه- است.
به این توجه کن که اگر در دنیای معاصر از دیدار پیامبر-صلی الله علیه وسلم- محروم گشتهایم، دیدارمان با آن حضرت در آخرت نیز در مخاطره است و خدای ناکرده ممکن است موفق به دیدارش نشویم مگر با حسرت. خدا نکند اعمال زشتمان مانع از همراهی و مصاحبت با ایشان در بهشت گردد. همانگونه که آن حضرت-صلی الله علیه وسلم- فرموده: «یرفع الله إلی أقواماً فیقولون یا محمد فأقول: یا رب أصحابی. فیقول: إنک لاتدری ما أحدثوا بعدک فأقول بعداً و سحقاً» [متفقعلیه]
یعنی در قیامت خداوند گروههایی را به من مینمایاند که مرا صدا میزنند و کمک میخواهند، میگویم پروردگارا اینها یاران من هستند و خداوند میگوید تو نمیدانی اینها بعد از تو چه کارها کردهاند، لذا من هم میگویم که اینها را دور گردانید و عذاب دهید.
و صلوات و سلام بر پیامبر-صلی الله علیه وسلم- را فراموش مکن و بدان که از وی روایت شده: «آن الله تعالی وکل بقبره ملکاً یبلغه سلام من سلم علیه من امته». [نسائی و...]
خداوند بر مرقدش فرشتهای گمارده تا هر کس از امت او که به او سلام نماید، سلامش را به پیامبر-صلی الله علیه وسلم- ابلاغ نماید.
همچنین فرموده است: «من صلی علی مرة واحدة صلی الله علیه عشراً» [مسلم]
هر کس یک صلوات بر او بفرستد خداوند ده صلوات برایش میفرستد.
و در نهایت پس از سفر از فرصتهایی که در حج اهمال نموده اندوهگین و از رد آن ترسان و به قبول آن امیدوار باشد و رد و قبول حجش را از دلش جویا شود که اگر تغییر نموده و در اندیشهی آخرت است و دلبستگیاش به دنیا کمتر شده، علامت قبول است اما اگر از خوف خدا و تقوا در آن اثری نیست، پس نگران باشد که نتیجهی او از این سفر فقط رنج و خستگی باشد. و نعوذ بالله سبحانه و تعالی من ذلک.
نظرات